فسقلوس در یازدهمین هفته
شنبه ۹۲/۵/۲۶ این روزا به خاطر گرما و حالت تهوع مداومم خیلی کم پیش میاد برم بیرون.اما همون خیلی کم هم گاهی زیاد ناراحتم می کنه.دخترا رو که میبینم دارن تند تند راه میرن یا میدون یا از ته دل می خندن به خودم میگم یعنی منم حالم خوب میشه که مثل قبل بدو بدو کنم و غش غش بخندم. از آرایش کردن متنفر شدم حالم بد میشه رژلب روی لب زنها می بینم.نمیدونم کی حالم خوب بشه لباس قشنگ بپوشم و مثل قبل آرایش کنم و لبخند بزنم و از هوای شیراز لذت ببرم.اما بجاش تو توی دلمی. میدونم وقتی بدنیا بیای انقدر بهم انرژی میدی که مثل قبل شیطنت کنم و بابا از دیوونه بازیهامون بخنده.راستش فسقلوسم من هیچ وقت مامان عاقلی نیستم واست چون دوست دارم دیوونه بازی چاشنی مادر بودنم با...
نویسنده :
مریم
10:52